به گزارش ایسنا، با پیشرفت مناقشه ایران و آمریکا، ماهیت وجودی آن به طور فزایندهای آشکار میشود. ریشههای آن با انقلاب اسلامی ایران شروع شد و به حادثه تسخیر سفارت آمریکا در تهران سال ۱۹۷۹ گسترش یافت. این مسئله به لحظهای تعیینکننده تبدیل شد که میتواند تمام تعاملات بعدی، از جمله امتناع ایران از شرکت در مذاکرات مستقیم و جامع در مورد مسئله هستهای را توضیح دهد.
روزنامه الاخبار با این مقدمه نوشته که این امتناع صرفا یک مانور تاکتیکی نیست، بلکه محصول یک «بیاعتمادی ساختاری» است که دههها مداخله و آزمایشهای شکستخورده به آن دامن زده است. اصرار ایالات متحده بر مذاکره را میتوان در چارچوب «دیپلماسی قهری» درک کرد، زیرا با کمپین «فشار حداکثری» آمریکا علیه جمهوری اسلامی همسو است.
هدف واشنگتن، پذیرش خواستههایش توسط ایران است
طبق این گزارش، این رویکرد دوگانه با هدف کشاندن ایران به پای میز مذاکره از موضع ضعف و وادار کردن آن به پذیرش خواستههای آمریکا که فراتر از برنامه هستهای آن است و شامل برنامه موشکی و نفوذ منطقهای آن نیز میشود، صورت میگیرد. این دو موضوع اخیر، خط قرمزی برای تهران هستند، زیرا با «امنیت ملی» و «توانایی آن برای دستیابی به استقلال»، سنگ بنای انقلاب، مرتبط هستند.
به گفته تحلیلگران در تهران، واشنگتن همچنین با تمرکز بر مذاکرات، قصد دارد این پیام را به مردم ایران برساند که تنها راه حل مشکلات اقتصادی، توافق با آمریکاست. این امر به نوبه خود، فشار داخلی بر دولت را افزایش میدهد، به ویژه با توجه به «حسن نیت» ظاهری که آمریکاییها به عنوان طرفی که به دنبال صلح و دیپلماسی است نشان میدهند، در حالی که ایران را به عنوان طرفی که «فرصت صلح» را رد میکند، به تصویر میکشند.